تاک شو های ایرانی: پامپ، با ضیا، رک

+0 به یه ن

این روزها تاک شو های فارسی متعددی در یوتیوب یافت می شوند. برخی از آنها خیلی گُل کرده اند و بالای ۱۰۰ هزار بیننده دارند. من سه مورد از این تاک شو ها را دیده ام که می خواهم درمورد شان صحبت کنم. به ترتیب  علاقه ام به آنها : ۱) پامپ با اجرای امیر قیاسی. ۲) با ضیا. ۳) رک با اجرای واشقانی.

از اولی شروع کنیم که خیلی با مزه است. من مصاحبه با نرگس محمدی (هنرپیشه نه برنده جایزه نوبل صلح)، با فرهاد آئیش، با سیاوش طهمورث و مریم جلالی را دیده ام. اینها را به ترتیب جذابیتش از نظر خودم شمردم. مجری خیلی بی ادعا هست. نه ادعای درس اخلاق دادن دارد. نه ادعای باسواد بودن دارد. نه ادعا فرهیخته بودن. اتفاقا-به ظاهر- ادعای خلاف  اینها را دارد. مثلا -به ظاهر- سعی می کند مصاحبه کننده ها را به سمت این میل دهد که پشت سر دوستا ن و همکارانشان حرف بزنند. وقتی بحث های جدی تر (علمی یا فلسفی) میشود قیافه ای می گیرد که یعنی مرا چه به این حرف ها!؟ البته همان طوری که تاکید کردم «به ظاهر» چنین است! دقیق تر که بنگرید اتفاقا با همه بی ادعایی اش کاری می کند که بیننده خود عمیقا حس می کند که «من منم کردن ها» و «زیر پوستی زیر آب زدن ها» و..... چه قدر بی ارزش و پوچ هست. بیننده عمیقا می خندند و اتفاقا برعکس  آن چه که انتظار دارد بعد از دیدن برنامه خیلی چیزهای مهم هم می آموزد. به شدت توصیه می کنم اون چهار تا مصاحبه ای را که در بالا عرض کردم ببینید. اون طوری که نرگس محمدی از ته دل می خندد حال آدم را خوب می کند. ترکیب زیبایی از سادگی وصفای محض با اتفاقا زرنگی و عاقلی.

با وجود همه بی ادعایی،  معلوم هست که اتفاقا مجری این برنامه آقای مهندس امیر قیاسی هم خیلی تیزهوش و نکته سنج هست و هم  با معلومات و آگاهی بالا.  هرچند به ظاهر مصاحبه ها سطحی هستند و ادعای عمق هم ندارند اما دقت کنید که اسپانسر برنامه یک نهاد آموزشی آنلاین (ماز) هست. شاید به نظر متناقض برسد که چنین برنامه ای چرا چنین اسپانسری دارد؟ یا  چرا چنین نهادی برای تبلیغ برای بیزنس خود چنین برنامه ای را اسپانسر کرده؟ اتفاقا به نظرمن اسپانسر در این انتخاب خیلی هوشمندی به  خرج داده. خیلی روانشناسی به خرج داده! نوع صحبت ها ا طوری هست که بعد از تماشای برنامه هرکسی  به خود می گوید «خوب دیگه! چرت و پرت گوش کردیم و کلی خندیدیم. حالا دیگه چرت و پرت بس هست! بلند شویم برویم پی درس و مشق مان  و به کاری علمی یا درسی مان برسیم!» درست برعکس بسیاری از برنامه ها یا صحبت که آدم را خسته می کنند و به فرد حس دانایی  و حکمت کاذب می دهند  به طوری که فرد بعد از آن حس می کند که «من که  به اندازه کافی  دانا و آگاه و عارف و حکیم شدم! برای چی بروم تمرین ریاضی حل کنم. دیگه من عارف و حکیم اعظم شدم «خرده‌کاریهای علم هندسهیا نجوم و علم طب و فلسفه» دیگه در شان من نیست!» طبعا کسی که این حس را بکند دنبال آموزش آنلاین نمی رود. اتفاقا ماز برنامه خوبی را برای تبلیغ برای خود انتخاب کرده. من، یاسمن فرزان هیچ آشنایی با ماز ندارم. اما مفت و مجانی در اینجا شده ام مبلغ آن! این یعنی هوشمندی در انتخاب برای اسپانسر کردن!

حال برسیم به تاک شو با ضیا. قبلا هم نوشتم که من از علی ضیا زیاد خوشم نمی آید و فکر می کنم زیرپوستی افکار عمومی را می خواهد به جایی ببرد که نباید. حسم این هست که زیرپوستی ولی کاملا آگاهانه نگرش های غلطی را با اهداف سیاسی در بین مردم رواج می دهد طوری که مردم دست از مطالبه گری های به-حق خود بکشند. خیلی هم ماهرانه چنین می کند. همه اینها را گفتم  اماانصافا افراد خیلی جالبی را برای مصاحبه دعوت می کند. من مصاحبه او را با یاشار سلطانی و شمس لنگرودی دیده ام. این دو مصاحبه شونده، هر کدام در زمینه متفاوتی افراد بسیار محترم و قابل تحسینی هستند. یاشار سلطانی در مورد چالش های   افشاگری برای زندگی اش صحبت کرد. شمس لنگرودی هم در مورد شعر حافظ صحبت کرد. من از هر دو لذت بردم. اگر می خواهید -دست کم برای مدت کوتاهی- از زشتی های واقعیات موجود روز دور شوید مصاحبه شمس لنگرودی را بشنوید. این همه در مورد شعر حافظ گفته شده اما به زیبایی و در عین حال واقع بینی  و عمق سخن های شمس لنگرودی در این باره نشنیدم.

 و اما تاک شوی رک با اجرای واشقانی. هر چه در مورد اجرای امیر قیاسی در بالا نوشتم ۱۸۰ درجه مخالفش در مورد این تاک شو برقرار است! من مصاحبه بهنوش بختیاری را دیدم با نصف مصاحبه بهاره رهنما. همان طوری که  می دانید این دو هنرپیشه در سال های اخیر مورد خشم عمومی در فضای مجازی و حقیقی بوده اند.  در این مصاحبه ها سعی می کنند از خود دفاع کنند و واشقانی هم همه جوره کمک شان می کند. براساس کامنت های زیر پست هم به نظرم می رسد که موفق می شوند. نظر دهندگان هیچ توجه هم نکرده اند که  همان مصاحبه در خود چه قدر تناقض دارد (حالا با این که با اظهاراتشان و عملکردشان خارج از آن مصاحبه چه قدر تناقض داشت کاری نداریم).  آن دو بانو برای این که خود را تبرئه کنند  اکثریت جامعه را زیر سئوال  برده اند و دست آخر هم نصیحت می کنند که دنیا ارزشی ندارد از ما یاد بگیرید و مهربان و مامانی  و باگذشت باشید. به هر حال اگر بخواهید ببینید سیستم سفید شویی چگونه عمل می کند این مصاحبه ها را ببینید.

پی نوشت: یک سئوالی بعد از شنیدن مصاحبه خانم بهنوش بختیاری با رک به ذهنم رسید که اگر نپرسم نمی شه! خانم بختیاری مرتب از خوبی و صفا و گذشت و خوبی خودش  گفت  از «سادات» بودن مادرش گفت  و تاکید کرد که به این علت مردم باید هوای او را داشته باشند.  کلی هم مخاطبان را نصحیت کرد که «قضاوت» نکنند و مثل او خوب و پاک و مامانی و باصفا باشند. در کنارش هم چپ و راست از «دوستانش» بدگفت! البته از آنها اسم نمی آورد اما هر مورد از دوستانش که می گفت آدم شاخ در می آورد: به ادعای او، یکی از این «دوستان» از او کلاهبرداری کرده، دیگری او را تهدید به اسید پاشی کرده، آن یکی «مرض مرد متاهل» دارد و شوهران مردم را بلند می کند، دیگری ....

سئوالی که برای من پیش آمد این هست که من چرا از این نوع «دوستان» ندارم؟! لابد این قبیل «دوستان» فقط سراغ امثال بهنوش بختیاری پاک و بی آلایش می روند و سراغ گناهکاران قضاوتگری از قبیل ما نمی آیند!

آخر مصاحبه هم خانم بختیاری از آقای واشقانی قول گرفت که حتما برنامه ای علیه وکلا بسازد و او هم با طیب خاطر قول داد چنین کند.  به نظرم مجری از این پیشنهاد بسیار هوشمندانه خانم بختیاری چنان ذوق زده شد که نمی تواند صبر کند ومی خواهد زودتر برنامه ای علیه وکلا بسازد. نمی دانم صبر خواهد کرد تا روز چهلم درگذشت وکیل خانم سپهری بگذرد یا نه.  نمی دانم در هنگام پخش برنامه اش علیه وکلا،  چند نفر از وکیلان زندانی به جرم فعالیت مدنی، در حال اعتصاب غذا خواهند بود!.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]